کد مطلب:313799 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:194

یا ام البنین از تو تشکر می کنم
توفیق افندی اصالتا موصلی بود و به حكم وظیفه در كربلا كارمند دولت بود در اوایل ماه هفتم سال 1961 م دردی در مثانه ی خود احساس كرد. به یكی از پزشكان



[ صفحه 87]



متخصص در پایتخت (بغداد) مراجعه نمود، پس از معاینات و بررسیها، پزشك به او خبر داد كه سنگ بزرگی در مثانه ی او قرار دارد و برای خارج كردن آن راهی جز عمل جراحی وجود ندارد. برای انجام عمل در روز معینی با دكتر قرار گذاشته و او به كربلا برگشت. پس از بازگشت به كربلا در حالت ناراحتی و سختی و افسردگی شدیدی قرار داشت به زیارت مرقد امام حسین و برادرش حضرت عباس علیهماالسلام رفت و قبل از اینكه به نزد خانواده اش بازگردد در راه با جوانی روبرو شد كه در حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بین مردم آب نبات پخش می كرد (تكه ای كوچك از شكر كه زرد رنگ است) جوان به او تعارف كرد كه بخورد و خود نیز از آن خریده و نذر ام البنین نماید.

توفیق افندی قطعه ای از آن را خورد و نذر كرد كه یك كیلو آب نبات قربة الی الله بین مردم پخش كند تا ام البنین برای حل مشكل او نزد خداوند شفاعت كند و از این رنج و درد خلاصی یابد.

صبح روز دوم بعد از این جریان احساس كرد كه سنگ مثانه ی وی به طور كلی مانع خروج بول شده است. و پس از یك درد و ناراحتی شدید، سنگ از مثانه ی او افتاد، به گونه ای كه از دیدن آن دچار وحشت شد. آنگاه با شادمانی به طرف خیابان رفت و با صدای بلند فریاد زد: الحمد لله، الله اكبر، ای ام البنین از تو تشكر می كنم! سپس طرف حرم ابوالفضل العباس علیه السلام رفت و به نذرش عمل كرد. [1] .


[1] استفاده از حجت الاسلام حاج شيخ علي اكبر قحطاني به نقل از كتاب ام البنين عليهاالسلام ص 43، تأليف سلمان هادي الطعمه، چاپ امل، 1417 ه. ق.